نوشته های نیمه وقت



دنیا جا‌‌‌‌‌‌ یی است که هربار کشف و حیرت تازه ای نصیب آدم میکند

کشف هایم بی کم و کاست محدود است ولی در تقلایم، درتقلای کشفی جدید، شاید خودم را دوباره کشف کنم و تجزیه کنم به ابعادی بهتر از این که هست، ابعادی خالی از کبر و غرور که درونش احساسات در غلیان است، ابعاد دیگرم شاید در اینجا که هستم نباشد جایی که باید با‌شم است، نمی‌دانم کجا اما هرجایی بهتر از هرجا، بهتر از راه رفتن در زمینی که مجبوری شخص دیگری باشی، جایی که شاید به اندازه نفس هایم پرواز کنم و از سوختن بالهایم نهراسم، 

بعد دیگرم اما همین باور الانم هست که بهترین باور، بودنم هست بودنی از جنس وجود…

 


دنیا جا‌‌‌‌‌‌ یی است که هربار کشف و حیرت تازه ای نصیب آدم میکند

کشف هایم بی کم و کاست محدود است ولی در تقلایم، درتقلای کشفی جدید، شاید خودم را دوباره کشف کنم و تجزیه کنم به ابعادی بهتر از این که هست، ابعادی خالی از کبر و غرور که درونش احساسات در غلیان است، ابعاد دیگرم شاید در اینجا که هستم نباشد جایی که باید با‌شم است، نمی‌دانم کجا اما هرجایی بهتر از هرجا، بهتر از راه رفتن در زمینی که مجبوری شخص دیگری باشی، جایی که شاید به اندازه نفس هایم پرواز کنم و از سوختن بالهایم نهراسم، 

بعد دیگرم اما همین باور الانم هست که بهترین باور، بودنم هست بودنی از جنس وجود…

# فاطمه اشرفی


یه عالمه ام من برای خودم، یک پزشک پر مدعای کتاب نخوانده از میان نود میلیون پزشک دیگر، اما خب بیماری‌های خودم را کشف کردم و گاها درمان هم کرده ام، اخیرا مردم را هم نرم نرمک میکشفم، من که راههای درمان را میگویم، خب از ما گفتن است و از دیگران نشنیدن، یک جاهایی هم عکاسم که از جرز دیوار همچنان اقیانوس سلفی میگیرم که خودش هم نمی‌تواند بگیرد، اینها همه خودش استعداد می‌طلبد، گاها حقوقدان هم میشوم و به بازخواست میخیزم، البته خودمانیم غریبه که اینجا نیست، یکی دوتا صفحه کتاب حقوقی خوانش کرده بودم، که البته هیچش یادم نیست، از هنرهای سنتی و مدرن هم نگذریم، کم خفنی نیستم، زیاد خفنم، از لیف بگیر تا پالتو را چنان میبافم که چپ و رویش گم می‌شود، یعنی وقتی میپوشی میفهمی که داری خفه میشوی، ازهنر دوبله بگم، چنان پارس میکنم که هاپوهای محل بنده را آجی خطاب می‌کنند،دیگر صدای گربه اگر بشنوید چیز دیگریست برای خودش، آشپزی را از قلم نیندازم چنان خوشمزه میپزم که انگشت هم  در میکنی چه برسد به اینکه انگشتانت را بخوری مثلا میشوی بیست انگشتی فقط انگشتان دست مد نظر است،و آسیب‌هایی که در حین همین پختن به دست و بدنم می‌رسد هنر آتش‌نشانی ام را هم کشفانده است، چندین نوع کپسول حریق و ضد حریق و غیر حریق و خلاصه چرت و پرتهای دیگر را اختراع نموده ام، که به درد سوختگی های همه جا می‌خورد،


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

هتل پانوراما صراط مستقیم downloadcup یه ناشناس و دنیای گردش سبز آبی کبود من گردش و مسافرت لوله بازکنی gdedarman